به گزارش شهرآرانیوز، علی اکبر سلطانعلی، تاقبل از آنکه از او برای سریال «مختارنامه» دعوت به همکاری شود، بیش از چند نقش در فیلمهای کوتاه و تعدادی اثر صحنهای در زادگاهش شاهرود، تجربه جدی دیگری در زمینه بازیگری نداشت. هنگامی که پسردایی اش، داوود میرباقری با او تماس گرفت تا بر سر پروژه عظیم «مختارنامه» حاضر شود، او داشت در شبکه استانی سمنان بازی میکرد و مشغول ساخت چند فیلم مستند بود. فرصت تجربه و حضور بر سر کار داوود میرباقری، به سبب سختگیریهای او در بازی، به اندازه یک دوره تحصیلات دانشگاهی برای علی اکبر، آورده علمی داشت.
او که در این سریال عهده دار بازی در نقش رستم غلام شمر بود، از جمله شخصیتهای طناز و پرطرف دار این سریال به حساب میآمد، او هرقدر در زمینه بازیگری به دنبال بهتر شدن بود، در هنر خوانندگی و نوازندگی، یک استاد تمام عیار به حساب میآمد. او که از کودکی به سبب انس با رادیو، شیفته ساز دوتار شده بود، از همان سن و سال آن قدر به این هنر علاقهمند شده بود که دست سازههای کودکی اش نمونههای دست و پاشکسته دوتار بود و سرگرمی مدامش، تمرین نوازندگی.
او این اشتیاق را تا جایی دنبال کرد که بالاخره یک نوازنده حرفهای دوتار شد و خوانندگی آوازهای فولکلور نیز در ادامه به آن اضافه شد به طوری که در مدتی کوتاه به درجه تدریس در این هنر رسید و نوازندگی و خوانندگی را پایاپای به پیش برد. کم کم پایش به خانه موسیقی ایران باز شد و از جایی به بعد در بسیاری از جشنوارههای ملی به عنوان نوازنده و خواننده ظاهر شد.
خواندن تیتراژ سریال «مختارنامه» نیز پیشنهاد داوود میرباقری بود که از بکر بودن و لحن منحصر به فرد صدای او آگاه بود. ضبط کل سریال تمام شده بود و ضبط تیتراژ آغازین کار، با نوای علی اکبر سلطانعلی به نقطه عطف «مختارنامه» تبدیل شد. تیتراژی که تمام مخاطبها از زمزمه آن لذت بردند و به بخشی از حافظه نوستالژیکشان بدل شد.
این آواز پس از انتشار از تلویزیون با موج اقبال مخاطبان همراه شد و نفوذ آن در میان مردم، تا مداحیهای هیئتهای عزاداری نیز ادامه پیدا کرد و از سوی مداحان استفاده شد تا آرزوی علی اکبر سلطانعلی در خدمت به سیدالشهدا (ع) تحقق یابد.
"رستم شیطنت مرموزی دارد و با ترفند و زیرکی خود را از دست مختار نجات میدهد. غلام مختار را طی مسیر میکشد و فرار میکند. البته این نکته را هم بگویم، بازی در این نقش خیلی برایم سخت بود، چون نمیتوانستم آدم سنگ دل و شیطانی باشم. افرادی مانند من که در کار هنر موسیقی هستند، روحیه لطیف و مهربانی دارند و نمیتوانستم این گونه مانند رستم باشد، اما روی نقش کار کردم تا توانستم آن را درآوردم. این نکته را هم بگویم که داوود میرباقری در حین نگارش فیلم نامه، نقش رستم را برای من نوشت.»
«وقتی آقای میرباقری بعد از ضبط سریال به من گفت بروم فلان استودیو، متعجب شدم! به من گفت این شعر را به سبک و سیاق خودت بخوان. گروه کر قبلا این شعر را خوانده بود، اما میخواست سبک گمنامی آن را دوباره بخواند. او درباره چگونگی خواندن هم خیلی کمکم کرد. به من میگفت برو در وادی همان نوحههایی که در روستا میخوانی بخوان. شعر را در یکی از دستگاههای دشتی جنوبی اجرا کردم که مورد استقبال قرار گرفت و همان پخش شد. این از عنایات خدا و دستمزد حضرت اباعبدا... است، زیرا من چهل سال است خادم حضرت سیدالشهدا (ع) هستم.»